معلم بزرگ
ایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسمهای مختلفی شناخته شده است. اما عموم پیروان او را به نام ایلیا «میم» میشناسند و در سطح جامعه نیز او به همین نام شناخته میشود. محمد مسیح موسوی، خالق فتاح، پیمان فتاحی، ایلیا ساعی و محمد علی مهدوی از جمله اسامی او میباشد. القاب و نسبتهای مختلفی از جانب طیفهای مختلف به او داده شده . ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست. وی در بارهٔ دین و مذهب آموزش نمیدهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمیگوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است. سواد مدرسهای او اندک است. با این وجود بیش از چهار هزار صفحه متن مکتوب در زمینهٔ روشهای علوم باطنی و نظریههای بنیادی و کاربردی از او در دست میباشد، بیش از دویست اثر تحقیقاتی و مطالعاتی زیر نظر او برنامه ریزی شده است و متن سخنرانیهای عمومی او به بیش از سی کتاب میرسد. او دانش خود را مربوط به مشاهدات، تفکرات و دریافتهای شخصی خود می داند و مسائلی مانند علوم غیبی را تأیید نکرده است.
ایلیا بعد از گذر از دوران کودکی و نوجوانی و بعد از مدتی خاموشی و سکوت، پس از تجربه یک اتفاق و برخورد که چیز واضحی هم از آن نگفته است، از وضعیت معمول زندگی خود خارج شده و نشانهها و تواناییهای عجیبی از او بروز کرده است. سن او کمتر از سی سال است اما به نظر میرسد که دانش و تجربهٔ چند هزار سال را با خود دارد. ایلیا شخصیتی بسیار اسرارآمیز و ناشناخته دارد. شخصیتی اصطلاحاً هزار وجهی، صد پهلو و دارای ابعاد متعدد و حتی بظاهر متضاد. تضادهایی با جهت گیری واحد و همسوی با هم. میتوان او را عصاره و برآیندی از اساتید بزرگ معنوی و معلمان بزرگ باطنی دانست. ایلیا بطرز چشمگیری ساده و معمولی است و ساده زندگی میکند. به تناسب شرایط مخاطبان یا جهتگیری تعلیم، قالبهای گوناگون شخصیتی و اجتماعی را اتخاذ کرده است و با روشهای مختلفی با افراد در ارتباط بوده است. گاهی قالبهای اجتماعی و ظاهری که او موقتاً برای خود اتخاذ کرده به قدری متضاد بوده است که بعضی از شاگردان نزدیک را هم به تردید و بدبینی وادار کرده است. در واکنش به مقبولیت سنجی، او اصراری بر مورد قبول واقع شدن یا رد شدن از جانب دیگران ندارد و تجارب بسیاری وجود دارد که او خود را به صورتی منفی معرفی کرده است. به همین دلیل بعضی او را دارای گرایش به ملامتیون می دانند.
ایلیا «میم» از سن نوجوانی تعلیمات خود را شروع کرده و عده کمی را تحت آموزشهای غیرآشکار و غیرعمومی که دورهٔ نجومی (روحزایی یا هنرهای ماورایی) نام دارد، قرار داده است. سالها بعد برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ آموزشهای علنی و عمومی او در سن ۲۳ سالگی در تهران آغاز شد. اولین سخنرانی عمومی او در ۲۳ سالگی در کتاب تعالیم حق (جریان هدایت الهی) گرد آوری شده است. سایر سخنرانیها یا تعلیمات استاد (مشتمل بر بیش از سی جلد کتاب) هرگز اجازهٔ انتشار نیافت. او برای تعلیمات خود پولی دریافت نمیکند و قیمت آموزش را خود افراد میداند.
به آموزشهای ایلیا «میم» تعالیم معنوی گفته میشود...
بنیانگذار اصلی الاهیزم باطنی ماهاآواتار میباشد که ایشان نیز در نقاط مختلف دنیا به اسامی متعددی شناخته شدهاند. ماهاآواتار در ایران با اسم استاد روحالله شناخته میشود. در بارهٔ استاد روحالله فیلمهای مستند مختلفی ساخته و کتب بسیاری نوشته شده است و گفته میشود که ایشان در رأس نظام جهانی معلمان باطنی قرار دارند. الاهیسم باطنی نیز توسط بعضی از دیگر معلمان باطنی در سطح جهان آموزش داده میشود. الاهیزم باطنی را میتوان معادل علوم باطنی با جهت گیری خداگرا دانست و ارتباطی با هیچ یک از ادیان، مذاهب یا فرقهها ندارد ...
فنآوریهای ذهنی و تکنولژی متافیزیکی (فنون باطنی، ZX ) بخش حساس این تعلیمات است که به طور غیرعمومی آموزش داده میشود. یکی از محوریترین آموزشهای ایلیا، آموزش روشهای سی و ششگانه تفکری است که با عنوان XYZ شناخته میشود. روشهایی مانند تفکر خلاق، تفکر مفهومیاب، دوراندیش، قرینهای، فرااندیش، روشهای تصمیمگیری، تصمیمسازی و تصمیمبینی.
آموزشهای عمومی ایلیا «میم» درباره حضور الهی، تجربه عشق الهی، احیاء روح، انقلاب درونی، نور زنده، هدایت الهی و زندگی متعالی میباشد. همچنین آموزش روشهای تفکر و تحقیقات برای طیف هایی از مخاطبان عمومی بارها برگزار شده است. در مقاطعی و برای تعداد کمتری از شاگردان، طی دورههای عمومی، علاوه بر تعلیمات معنوی و معرفتی، گاهی نیز مباحثی مانند علم موفقیت، روشهای مشاوره، ازدواج هماهنگ، تغذیه نورانی، کلام خلاق، روشها و سبکهای مبارزهٔ باطنی، روشهای سخنرانی و نویسندگی و تحقیق، نشانه شناسی در طبیعت، روشهای درمان دینامیکی، تفسیر و تحلیل متن و روشهای انسان شناسی مطرح شده اما عمدهٔ سخنرانیهای عمومی به مبحث معنویت الهی و معرفت باطنی اختصاص داشته است.
ایلیا برای سواد ظاهری اهمیت زیادی قائل نشده است و برای مطالعه، جریان زندگی، زمین و آسمان، نشانهها و تغییرات را بعنوان بهترین کتاب توصیه میکند. هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات یکی از مهمترین توصیههای اوست که علت اصلی توفیقها و پیروزیها شمرده شده است. او بارها اشاره کرده است که «مسیح و مسح شدگان دیگر زندهاند و تعلیم میدهند» اما در بارهٔ این مطلب توضیح بیشتری نداده است.
امروزه تعداد شاگردان و پیروان استاد ایلیا «میم» به دهها هزار تن میرسد با این وجود او تعداد شاگردان واقعی خود را اندک می داند . او به افرادی که ندانسته در گمراهی گرفتار هستند، بیتوجه نبوده است و افراد غیرمذهبی را طرد نکرده است. درواقع اکثریت پیروان او کسانی هستند که رابطه خوبی با دین و مذهب نداشتهاند و غالباً از تحصیلکردگان و اهل علم هستند. بیشتر هواداران او را اشخاصی غیرمذهبی تشکیل میدهند که با وجود عدم رعایت دقیق احکام دینی برای معنویت و حقایق درونی اهمیت قائلاند. رابطه او با چنین اقشاری از جامعه عمیق بوده است. ولی ارتباط او با افراد متکبر، متعصب، بدبین و مدعی که اکثراً هم اهل بدبینی و انکار و بیحرمتی هستند، بسیار سرد است و اغلب بدون توجه از کنار آنان میگذرد. در بین پیروان و شاگردان ایلیا از همه اقشار مردم دیده میشود. کودکان خردسال، پیران هشتاد ساله و نود ساله، جوان، ثروتمند، فقیر و حتی معدود اشخاصی که احتمال تأثیرپذیری آنها خیلی کم است مانند افرادی که قبل از این به فساد و اعتیاد مشغول بودهاند یا تا دیروز خود را استاد یا افرادی فوق العاده مینامیدند و شاگردانی داشتند. او اکثر حلقههای خود را کسانی میداند که در گمنامی و ناشناختگی زندگی میکنند. از بعضی از شاگردان ایلیا نیز تواناییهای فوق العادهای گزارش شده است.
ایلیا با هر دسته از مردم با روش متناسبی ارتباط برقرار میکند و هماهنگ عمل کردن یکی از ویژگیهای شاخص اوست. با شخص روشنفکر به یک روشنفکر تمام عیار مبدل میشود و با یک شخص عامی و ساده آن چنان ساده برخورد میکند که انگار خودش هم از همان جماعت است. در اینطور مواردی دو آتشه میشود یعنی از مخاطب خود خیلی شدیدتر میشود. او با اینکار، مخاطبان خود را به فرا رفتن از قالبی که در آن گرفتار شدهاند فرا میخواند.
از جمله تأکیداتی که ایلیا عملاً و به دفعات به همراهان خود داشته است مسئولیتپذیری و کار را تمام و کامل انجام دادن، انکار محدودیتهای دروغین، پرهیز از دروغ، تمرین مبارزه، حذف امور غیرضروری، کنترل نفس، آمادگی برای از خودگذشتگی کامل، حفظ اسرار، وفاداری محض، و هماهنگ با روح عمل کردن است.
در دورهٔ غیر عمومی تعالیم (zx، دورهٔ نجومی یا روح زایی: فن آوریهای متافیزیکی ...) مباحثی مانند هنر رویا بینی خلاق، ارتباط روحی، جابجایی روحی، صید انرژی (صاد میم)، تجربههای موازی و غیره از جمله خطوط تعلیمی محسوب میشود.
این آموزشها تنها برای معدودی از معرفت جویان برقرار است و به نظر میرسد که ورود به این دورهٔ آموزشی طی سلسله آزمونهایی دقیق و تحت شرایطی خاص صورت گرفته و احتمالاً به همین دلیل، تابحال عدهٔ کمی از اشخاص موفق شدهاند به آن راه پیدا کنند. او خود ورود به این دورهها را برای همهٔ شاگردان لازم ندانسته است و آنرا تنها برای معدودی از افراد توصیه کرده است. کارورزان باطنی پیش از ورود به این نوع از آموزشها عهدی را میبندند که در آن به ناشناخته ماندن، حفظ اسرار، عدم استفاده شخصی از آموختهها و تواناییهای کسب شده و اجرای وظیفهٔ باطنی و رعایت بعضی از شرایط نامتعارف تأکید شده است.
آموزشهای ایلیا «میم» ابعاد متعددی دارد بطوری که در زمینههای مختلف زندگی انسان قابل تعمیم است و از تفسیر آنها در شرایط مختلف میتوان به راه حلهای بدیع و فوق العادهای دست یافت. آموزشهای او دارای سه جنبهٔ ذهنی، قلبی و روحی است و تمامیت انسان را خطاب قرار میدهد. یگانگی با یکی، روح یافتگی، بیداری باطنی، انقلاب در روح، نجات روح، نوریافتگی، تجربه حضور الهی و عشق الهی، برقراری ارتباط زنده و حضوری با خداوند، بیانهای مختلفی است که او در اشاره کردن به هدف عنوان کرده است. جواب او به مسائل مختلف زندگی کامل و دقیق است. بعضی از افراد مطلع از مکتبهای باطنی، عمق و کیفیت آموزشها و حرکات او را در مقایسه با جریانهای مختلف معنوی و باطنی به مقایسه جویبار با رودخانه بزرگ یا برکه و دریا تشبیه کردهاند.
بیدار شدن از خواب و هوشیارانه زیستن یکی از جنبههای آموزش او میباشد که مورد تأکید قرار گرفته است.
او به بعضی از شاگردان جملات کوتاهی را واگذار میکند که به هستههای تعلیمی مشهورند و آنها براساس این جملات کوتاه به نوشتن داستان یا شرح و تفسیر تعالیم باطنی میپردازند. وقتی این جملات باز شدهاند نشان دادهاند که معنیها و ابعاد زیادی را در خود بصورت نهفته داشتهاند. استفاده از تمثیل و داستان و استعارهها یکی از روشهای خاص آموزش اوست.
تمثیلها و استعارههایی که او در آموزشهایش بیان میکند دارای معانی عمیق و ابعاد گوناگونی است که میتوانند اوضاع را به تصویر بکشند و راه حلها را نشان دهند. او کلماتی کلیدی و خلاق را به بعضی از شاگردان خود برای حل مسائل و مشکلات داده است که کارساز بودهاند.
روشهایی که او برای اندیشیدن توصیه میکند گوناگون و استثنایی است و غالباً با آن چیزی که در روشهای معمول هست تفاوتهای زیادی دارد. نگاه کردن از بالا به مسائل و مشاهدهٔ موضوعات از زوایای سی و ششگانه یکی از روشهای عملی اوست که تحت عنوان آموزهٔ «نگاه ۳۶۰ درجه» شناخته میشود. این آموزه بطور عملی نشان میدهد که چگونه میتوانیم از همهٔ زوایای ممکن به مسائل نگاه کنیم.
ایلیا تغییرات و نشانهها را به شکلی تفسیر میکند که انگار در حال خواندن متن یک کتاب است و به صداها طوری گوش میدهد که انگار معنیهای پنهان در آنها را میشنود. در این زمینه دو کتاب نوشته شده که حاوی تجارب افراد از توانایی خارق العادهٔ او در معنی کردن نشانهها و تغییرات است. نگاهش به چیزها طوری است که به نظر میرسد متوجه درون چیزهاست. او به شدت هوشمند است و هوشیاری خارق العادهٔ او به گونهای است که انگار در یک لحظه در جاهای مختلف و در زمانهای مختلفی حضور دارد. هوشمندی عجیبی که در واکنشهای او وجود دارد با گذشت زمان واضح تر میشود. گاهی رفتار او برای بینندگان نوعی دیوانگی ساختگی یا تجاهل به حساب میآید که این موضوع نیز روشی است برای سنجش و آزمون. از طرفی او به نحو اعجاب برانگیزی خلاق است. انگار همهٔ حرفها و حرکاتش از اعماق یک مرکز خلاقیت میجوشد. طراحی بیش از دویست پروژهٔ تحقیقاتی، طرح سی و هفت داستان تعلیمی، ابداع دهها روش nx(روشهای فعال سازی مغزی – ذهنی)، ابداع دهها فرمول تفکری بدیع و طرح انواع نظریات بنیادی، بروزاتی از این خلاقیت عظیم است.
دیدگاههای او در موضوعات معمول زندگی مانند ازدواج، خانواده، حکومت، شغل مناسب، تغذیه، دین و غیره تفاوت زیادی با دیدگاههای معمول دارد. وقتی نظرش را در بارهٔ موضوعهای مختلف میگوید یا ایده اش را در مورد خاصی مطرح میکند غالباً نظرات و نقشههای دیگر کم رنگ میشوند. با این حال نظرات و مواضع اصلی اش را در بارهٔ خیلی از چیزها واضح نمیگوید و آنها را اغلب بصورت سربسته میگوید.
او خود را بعنوان معلم زندگی و تعلیم دهندهٔ حقیقت معرفی کرده است و به «زندگی حقیقی و پرداختن به حقیقت زندگی و دوری از زندگی موهوم و دروغین» کراراً توصیه کرده است. در بارهٔ بسیار از حرفهایی که در باره اش گفته شده است سکوت میکند یا پاسخ صریحی نمیدهد و کشف حقایق را به سوال کننده واگذار میکند.
معنی این واگذاری ممکن است این باشد که تا چیزی را دروناً نیافتهاید و متوجه نشدهاید، قبول نکنید. از نظر او انسانها به گروههای مردگان، خفتگان، اوهامزدگان... و بیداران تقسیم میشوند که بیداران خودشان هفت دستهاند و تنها این هفت گروه به نجات و بزرگی رسیدهاند و به تجربه زندگی حقیقی نائل شدهاند.
ایلیا «میم» از اینکه در میان دوستداران خود به یک بت مبدل شود دائماً گریخته است و بعضی اوقات صرفاً به دلیل شکستن این بت ساخته شده در اذهان برخی از دوستداران، به اعمال ظاهراً شکنندهای دست زده است. او دائماً پیروی و وفاداری یاران خود را آزموده و آنان را اصطلاحاً غربال کرده است و از این رهگذر بعضی وقتها بجای جذب افراد آنان را دفع کرده است. به نظر میرسد، در موقعیتهایی خود را به عمد در معرض محکوم شدن قرار داده است و همراهان خود را به قضاوت شتابزده تحریک کرده است بلکه شاید او را محکوم کنند ...
اینکه انسان به حرف و ادعا و عنوان نیست و به شعور و اندیشهها و نشانه هاست یکی از تأکیدات اوست. تفاوتی نمیکند که انسانی بگوید من آدم خوبی هستم یا بدی، چون همهٔ مردم جهان ادعاهای زیبا و مقبولی دارند، پس اگر کسی بگوید من راستگو هستم به همان اندازه مهم نیست که بگوید من دروغگو هستم چون این هردو، ادعاست. چیزی که واقعیت این فرد را نشان میدهد، محصولات اوست، نشانههای اوست. اعمال و اندیشههای اوست، جز این همهٔ انسانها تمایل دارند که ادعا کنند و بگویند خوب و بسیار خوب هستند ...
او گاهی در برابر تحریکات مختلف با سکوت و بیواکنشی مواجه شده است و همین موضوع موجب تردید یا ابهام بعضی از اطرافیان وی شده است. در بعضی از گزارشاتی که در اینباره وجود دارد وقایع چندی مورد اشاره قرار گرفته که حاکی از همین مطلب است. مثلاً در خاطرهای نقل شده که او در برابر درخواست و اصرار بعضی از افراد که از او خواسته بودند تا عمل خارق العادهای انجام دهد و حتی در ادامه، به تمسخر و توهین دست زده بودند، با بیتفاوتی و خاموشی برخورد کرده بود که همین موجب تردید بعضی از شاگردان شده بود یا اینکه در جایی مورد تهمتهایی شدید قرار گرفته که به آن جوابی نداده یا در نهایت به خنده کفایت کرده است. در مواردی به سؤالاتی که گاهی خیلی ساده هم بودهاند، جوابی نداده است و از طرف سؤالکننده به ندانستن متهم شده است. در موارد متعددی او جملاتی را در محکومیت خود گفته است. البته اینها جملاتی چند پهلو بودهاند که میتوان معنای محکومیت را نیز از آن استخراج کرد. اگر انسان هست چه نیازی به دفاع از خود دارد و اگر نیست چرا باید تلاش کند خود را اثبات نماید ...
ایلیا «میم» علاقهای به آشکار شدن در بین جمع از خود نشان نداده است و شهرت و معروفیت را نوعی اسارت میداند و به آن پشت کرده است. با تقلید کورکورانه مخالف است و حتی تقلید (کورکورانه) از خود را برای یارانش مجاز ندانسته است. با مطلقگرایی شاگردانی که به بهانه همانندی با او به آن دست میزنند مخالف است و ایدهآل افراد را در هر زمان، آن چیزی میداند که به تناسب شایستگی و آمادگی به آنها میرسد.
در مقابل نظریات تصدیقی و تأیید کنندهای که پیرامون ایلیا «میم» رام الله وجود دارد اظهارنظرهایی منفی هم به چشم میخورد. اظهاراتی که از طرف منتقدان مختلف و غالباً با حالتی بدبینانه یا متعصبانه نسبت به او ابراز شده است. خلاصهٔ بعضی از انتقادات مطرح شده این است که او فردی کافر، مرتد و بدعت گذار است یا ساحر و جادوگر است. بعضی هم معتقدند که او شخصی دیوانه است و عدهای ابله و دیوانه را به دور خود جمع کرده است. منتقدانی که با انقلاب ایران ضدیت دارند او را آخرین تیر نظام اسلامی برای جذب مردم و جوانان به اسلام می دانند و جالب اینکه بعضی از طرفداران انقلاب او را عامل استکبار جهانی برای کوچ دادن جوانان به سمت غرب دانستهاند. عصبیتها و تناقضهای شدیدی که در بعضی از این انتقادات به چشم میخورد میتواند بیانگر واقعیتهای ناگفتهای باشد که در دل انتقادات وجود دارد.
چکیدهٔ بعضی از نسبتها و انتقادات دیگر را میتوان اینطور بیان کرد: روح مسیح، شیطان، ساحر و جادوگر، روح خدا، سای بابای سوم، بنیادگرای مدرن، پسر خدا، معلم جهانی، مروج خرافات و تحجرگرایی، پسرخواندهٔ آمریکا، گاندی ثانی، مفسد فی الارض، کافر و ضد خدا، معجزه گر، مدعی قرآن، شیاد، پسر شیطان، لیدر فرهنگی غرب درخاورمیانه، مدعی الوهیت و حلاج جدید.
او بر ضرورت تحولی جهانی به صورت بدیهی اشاره کرده است و آنرا حتمی و نزدیک میداند و تأکید کرده است که باید خود را آماده و مهیا کنیم.
طیفهایی از پیروان او بویژه نزدیکان و آشنایان قدیمی تر به تأکید شهادت میدهند که او دارای نیروهای خارق العاده و قدرت عظیم روحی و شعور استثنایی است. آنان برای مدعای خود به صدها تجربه و مشاهده حضوری خود و دیگران استناد میکنند. آنها شدیداً به این موضوع اعتقاد دارند که کلام او دارای قدرت تغییر دهنده و بسیار اثرگذار است و اینکه کلمات او بسیار کارسازند و چیزهایی که میگوید واقع میشود. بعضی از گزارشها و تجربیات مذکور، تاکنون در چندین کتاب و در نشریات مختلف، بیان شده است. چندین کتاب در بارهٔ اعمال خارق العاده و تواناییهای او نوشته شده است و فیلمهای مستندی از شاهدان بسیارِ این وقایع تهیه شده است که البته بخش زیادی از این فیلمها و کتابها در بارهٔ استاد روحالله و اعمال او میباشد.
او به تعدادی از پیروان خود عهدی را داده است که محتوای اصلی آن با این عبارت بیان میشود «الهی تسلیم و خدمتگزارم». این عهد با عبارتهای مشابهی نیز بیان شده است اما در همه شکلها بر مفهوم تسلیم استوار است. اصل عبارت: «الهی ای که با منی تسلیم و خدمتگزارم و روز و شب تو را میخوانم».
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول
نظر دهید