ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

Category تمثیل‌ها خواندن 7374 دفعه

قطعاتی از تمثیل خورشید زندگی

sun

نور بود و خورشید بود و آسمانهای آفتابی. شب شد.

ابرها آمدند. و بعد غبارها و دودها زمین را پر کردند و تاریکی همه جا را گرفت. خورشید ناپیدا شد. گفتند نیست اما آسمان و زمین به زبان‌ها شهادت می‌دادند که هست و خودش می‌گفت هستم.

پس تا قبل از اینکه صبح بیاید «بدانید که هستم». خورشید زندگی چنان بود که هر چه می‌خواندی‌اش همانطور دریافت می‌شد. هر چه او را می‌نامیدی همان می‌شد و هر چه می‌گرفتی‌اش تو را به آن می‌گرفت... فرزندان نور و آنها که او را با نور شناخته بودند، آماده و منتظرش ماندند و از میان غبارها و دودها و ابرها با او در ارتباط بودند. اما اکثراً او را بسان غبارها و تاریکی ها گرفتند و خواندند، پس زندگی‌شان پر شد از تاریکی‌ها و غبارهای مرگبار... ابوجهل‌ها و یهوداها در زمین دودها بپا کردند تا جلوی آفتاب را بگیرند و بشر را از نور زنده و زنده کننده محروم سازند. اما خداوند می‌خواست آشکار شود و هر چه بخواهد همان می‌شود... خورشید انکار شد. تحریف و تمسخر شد. به بدترین‌ها نامیده شد. بدی کردند و در بارۀ او بد گفتند و بعضی گوش‌ها و چشم‌هایشان را بر بدیها گشودند و حتی به آن آلوده شدند...

بعضی دیگر مثل نمرودها و فرعون‌ها و اصحاب فیل با او جنگیدند... صبح که نزدیک شد خورشید خروشید و دانه‌های نورانی را در نورپرستان رویانید. اما غبارها و تاریکی‌ها را در وجود تاریکی زدگان به آتش کشید و آنان را برای همیشه گرفتار آتش ساخت...

... اصحاب نور، فرزندان آفتاب برای همیشه به خورشید ملحق و در آن زنده شدند. این شب قدر آنست که خورشید آسمانها و آفتاب جهانها را در شب تار و تاریک بشناسیم زیرا در روز روشن و هنگام ظهی هیچکس قادر به انکار و تحریف خورشید نیست مگر دروغ‌زادگان و ظلمت پرستان.

... خوشا بحال کسانیکه در تاریکی‌ها و غبارها شاهدان نورند و از ایمان و وفاداری پر می‌شوند.

خوشا بحال آنها که عهد خود را با نور ستارگان شب برکت دادند زیرا همۀ نورها از آفتاب جهانهاست.

خوشا بحال آنان که شهادتهای خود را در خورشید آسمانها گذاشتند زیرا خورشید در آنها روئید و آنان در خورشید روئیدند.

خوشا بحال آنان که نور زنده را می‌شناسند زیرا نور جهانها همانطور برای آنان است و برای همیشه با ایشان زندگی می‌کند.

خوشا بحال آنانکه خورشید زندگی را بزرگ می‌دارند و به بزرگی می‌خوانند زیرا اینان بزرگان آسمانند.

خوشا بحال آنکه کار او نجات از تاریکی‌هاست  زیرا نورها و نجات‌ها را بخود جذب می‌کند.

... خوشا بحال آنانکه او را روح خود می‌دارند زیرا از او روح می‌یابند و به او می‌پیوندند.

آخرین ویرایش در چهارشنبه, 28 اسفند 1392 ساعت 12:59

نظر دهید

0