درباره تصمیمگیری
در تصمیمگیری میتوانید تصمیمها را گیر بیندازید، یعنی تصمیم«گیری»کنید. تصمیماتی گرفته شده وجود دارد که تنها لازم است آنها را صید کنید. یا آن که تصمیمات را بسازید و تصمیمسازی کنید. در شرایطی بهتر است تا جهان، زندگی و سرنوشت برایتان تصمیم بگیرد و شما صرفاً تصمیمات را بیابید و این تصمیمیابی است. و گاهی لازم است خودِ موضوعات، تصمیم را اعلام نمایند که آن تصمیمبینی است... اما در اغلب مواقع مردم دچار تصمیمداری هستند. از پیش تصمیم خود را گرفتهاند و قضاوت خود را کردهاند گویی از همه چیز باخبرند و اسرار را در نگاه خود دارند. تصمیماتی که اکثراً میگیرند غالباً سطحی، عجولانه و هیجانزده است و تهی از آگاهی لازم و کافیست. بنابراین به نتایجی آشفته و ناهماهنگ و عمدتاً مخرب منجر میشود.
گاهی با ایدههای کم و بیش روشنی برخورد میکنید و میماند بررسی و انتخاب یک ایده، ولی گاهی لازم است تو ایدهها را بیاوری و چیزی در معرض دید تو نیست. که اینها از دو مسیر میروند.
در روند انتخاب مراقب خوشبینی و بدبینی و وهمبینی باشید و از وجود عنصر واقعبینی در سراسر روند آن اطمینان حاصل کنید.
در اکثر موارد یک تصمیم بزرگ از بسیاری تصمیمات کوچک خوبتر است اما در مواردی لازم است یک تصمیم بزرگ را از طریق تصمیمات کوچکتر اتخاذ نمود و در مواقعی تصمیم نگرفتن، خود، بهترین تصمیم ممکن است چون نیازی که پاسخاش تصمیمگیری است دارای پاسخهای دیگری نیز میتواند باشد. پس تا شرایط تصمیمگیری و قضاوت فراهم نشده به آن اقدام نکنید و نیز اگر ضرورتی در آن نیست، صرفنظر کنید.
ابتدا بر پایه محکمات و مسلّمات، و آنچه کاملاً آشکار است انتخاب کن و سپس بر مبنای اسرار، و آنچه ناآشکار است و نیمه آشکار، این روش خردمندانه زیستن در زمین است.
از آنچه قلبت را میلرزاند و منقبض و گرفته میکند به شدت پرهیز کن. این وصیت آدم بود به فرزندش. اگر آدم به ترس و تردیدی که به قلبش راه یافت، توجه میکرد هرگز از عمق حضور خداوند رانده نمیشد.
«برگرفته از مکتوبات»
نظر دهید