ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

Category تعالیم معنوی خواندن 4220 دفعه

با الهام از «لا اله الا الله» - لا اله الا الله، نظریه بنیادی زیستن

 با الهام از «لا اله الا الله»
لااله الاالله؛ نظریهٔ بنیادی زیستن
(قسمت اول)
همهٔ چیزهای انکارشدنی را انکار کن تا به آنچه انکارنشدنی است نائل شوی. زیرا تا همهٔ سایه‌ها را منکر نشوی، آفتاب را تجربه نخواهی کرد. تا همهٔ خدایان دروغین را رد نکنی، خداوند حقیقی را قبول نخواهی کرد. لااله. هیچ خدایی نیست الا الله. نمی‌توانی بگویی خداپرستم مگر آنکه همهٔ بتهای زندگی ات را شکسته باشی. بت پول، مقام، شهرت، شهوت و حتی بت خانواده، همسر، فرزند، برادر و خواهر. بت دنیا.
برای دیدن خدا باید چشم تو همه چیز جز خدا را انکار کند و بر آنها چشم بپوشد. نه اینکه هستند و باید تلقین کرد که نیستند، بلکه نیستند و باید دید که نیستند. سایه‌ها هستند اما اگر آفتاب نباشد، سایه‌ها هم در کار نیستند پس آنچه هست آفتاب است نه سایه‌ها.
قدرت عظیمی در انکار نهفته است و بعضی از روشهای باطنی بر اساس آن عمل می‌کنند. اگر بگویی نیست، دیگر نیست. اگر ببینی نیست دیگر نیست که آن را ببینی. با قدرت لااله می‌توان تغییرات زیادی در زندگی انسان و در درون انسان ایجاد کرد. با قدرت لااله، با نیروی نه، با روش انکار می‌توانید آنچه را که مطلوب نیست از میان ببرید و آنچه را که نمی‌خواهید محو کنید. اگر برخلاف لااله عمل کردی، خدایان دروغین در زندگی تو مثل علف هرز رشد می‌کنند. هر کسی و هر چیزی در زندگی ات به خدایی مبدل شده. خدایی به نام پول، خدایی به نام همسرت، به نام فرزندت. از آن یکی می‌ترسی آن هم در جای خود برای تو خداست. زیرا انسان فقط باید از قهر و قدرت خداوند حقیقی بترسد.
فلان آرزویت برایت به خدا مبدل شده. چرا؟ چون همهٔ توجه ات را گرفته. ذهنت را پر کرده. قلبت را لبریز ساخته اما چنین چیزی تنها شایستهٔ خداوند زنده است و بس. اینها به آن دلیل است که لااله به زندگی تو وارد نشده. این علفهای هرز زهرآگین، این خدایان دروغی را انکار کن. هر چیزی که انکار شدنی است انکار کن. لااقل این شرط عقل است. چرا تو با چیزی و در ارتباط با چیزی زندگی کنی که مردود است، قابل ردّ است و می‌توان انکارش کرد. چرا زندگی ات را صرف لولوها و لی لی‌های خیالی کنی. این حجاب‌ها را کنار بزن. اگر هم کنار رفتنی نیستند پس با آنها بساز و زندگی کن. بدان تجربهٔ تو از خدا، رخ نمی‌دهد مگر بعد از این لااله. قدرت لااله قدرت انکاراست. اگر قبول نکنی، اگر چیزی را باور نکنی، از بین می‌رود. پس آن را به کار گیر. با قدرت لااله می‌توان فقر را نابود کرد. می‌شود بیماری را فراری داد. می‌توانی بدی‌ها را بزدایی. بدی‌ها را نپذیر. نگذار اندیشه‌های بد بر تو حاکم شود. باورشان نکن، آنگاه نیستند. به خود راهشان نده. نه با زور و مقاومت. بلکه با قدرت نگاهت. باطن آنها را ببین. می‌بینی هیچ هستند و آنگاه دیگر نیستند. نترس و بر علیه ترسانندگانت بلند شو. می‌بینی که به سان سایه‌های گذرا می‌گذرند و محو می‌شوند. همهٔ اینها وجوه عملی لااله است.
لااله، روش عبور کردن را به تو یاد می‌دهد. از هر چیزی که عبور کردنی است، عبور کن. تا به آنچه عبور از آن غیرممکن است برخورد کنی. به خداوند حی و حاضر. به نور زنده و زاینده. در هیچ چیز توقف نکن زیرا توقف در هر چیزی به قبر شدن در آن منجر می‌شود. حتی در هیچ اندیشه‌ای توقف نکن زیرا به چاهی گرفتار کننده بدل می‌شود و تا به ابد آه می‌کشی. از همه چیز بگذر. از همه چیز. آنقدر بگذر تا به آنچه گذرکردنی نیست برسی. این لااله است پس وقتی که به خداوند حقیقی رسیدی، وقتی که به الاالله رسیدی آنگاه بایست. «بمان و بدان که من خدای تو هستم». تا ابد آنجا بمان. در آنجا بمیر زیرا فنافی الله، بقابالله است. حتی اگر می‌توانی از خدا هم عبور کنی عبور کن اما اگر او خدای زنده و حقیقی باشد، نمی‌توانی عبور کنی. اگر گذر کردی پس او خدا نیست بلکه توهم خداست. چگونه می‌توان از بی‌نهایت عبور کرد؟ بی‌نهایت را هر چه بیشتر تجربه کنی، برای تو بیشتر می‌شود. اگر کسی معنای لااله را بداند، از همهٔ شرارت‌ها رهایی می‌یابد. اگر لااله را به کار بستی، از همهٔ دام‌ها و خطرات زندگی جسته‌ای. اگر لااله را یافتی آنگاه به آستانهٔ بی‌نهایت، به آستانهٔ خدای حقیقی رسیده‌ای. لااله گذر از بیابان‌ها و خارزارها و شوره زارها و رسیدن به دریای نور است. همه چیز را کنار بگذار و بگذار فقط خداوند احد در میان باشد. این به معنای انزواء نیست. این به آن معناست که می‌گویی سرباز نیست، افسر نیست، فرمانده نیست. سرهنگ و سرلشکر نیست بلکه فقط پادشاه است. همه‌کاره پادشاه است. اینها از خودشان قدرت مستقلی ندارند. همه چیز به دست پادشاه است و به نظر اوست. نمی‌گویی هیچ چیز وجود ندارد. لااله این را نمی‌گوید. اتفاقاً می‌گوید همه چیز وجود دارد اما وجود آنها ثانویه است. وجود آنها مستقل نیست بلکه وابستگی محض به خداوند دارد. می‌گویی هر چه هست از اوست، برای اوست و با نظر اوست. این انزواء نیست بلکه تو در ارتباط با همهٔ جهان و تمام کائنات زندگی می‌کنی زیرا همهٔ آنها جزئی از همان نوراند که خداست. همان الله نورالسموات والارض. تجسم و حرکاتی از آن نوراند. همه چیز را کنار بگذار نه به این معناست که دور بینداز بلکه به این مفهوم است که در مقابل آنها نایست. جلوی آنها دچار خودباختگی نشو. بگذار این زندگی در کنار تو باشد اما روبروی تو نباشد و تو در برابرش تعظیم نکنی. در برابر همسر و فرزندت، در برابر خانواده ات، در برابر پول و لذت، در برابر همهٔ این دنیا. بر پشت دنیا سوار شو. آن را بکار ببر اما نگذار بر پشت ات بنشیند زیرا انسان مقامی بزرگتر از این دارد... اربابان دروغین را خلع کن و بگذار ربّ العالمین، پروردگار جهانیان ربّ تو باشد. این لااله الاالله است. سرور تو خدا باشد نه غیر خدا. این لااله الاالله است. این یک انتخاب از میان انتخابهای ممکن نیست بلکه تنها انتخاب ممکن است. زیرا احدی بجز خدا سرور و پادشاه و صاحب انسان نیست. اگر دنیا روبروی تو نایستد پشت سر تو می‌ایستد. آنگاه تو می‌روی و او به دنبالت می‌آید. بیچاره کسی که بردهٔ سگش شود پس بگذار دنیا سگ تو باشد و به دنبال تو بیاید و تو هم سگ خدا باش و به دنبال او برو. فرمود همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.
لااله می‌گوید برای هیچ احدی سجده نکن. در مقابل هیچ‌کس خم نشو. در برابر هیچ چیز دچار خودباختگی نشو؛ و الاالله می‌گوید مگر فقط برای خدا. فقط برای خدا سجده کن. فقط خدا را بپرست. فقط در برابر خدا می‌توانی دچار خودباختگی بشوی. اگر در برابر او خود را باختی، خدا را می‌بری. اگر خودت را از دست دادی، خدا را به دست می‌آوری. آیا کاری از این بزرگتر وجود دارد؟

«اگر دعای مردم عموماً اجابت نمی‌شود از اینست که اساساً دعا نیست یعنی خواسته‌ای نیست که متوجه خداوند حی و حاضر باشد. خدای اکثر مردم مرده است. مخلوق ذهن آنان است. خودشان مثل یک بت آنرا ساخته و تعریف کرده‌اند و می‌پرستند. از یک بت سنگی یا تصویر بت چه انتظاری می‌توان داشت.»

 

برگرفته از کتاب تعالیم حق (الاهیسم - جلد دوم) ـ اثر ایلیا «میم»

 

نظر دهید

0

ما 13 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

FacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksLinkedin

عضویت در خبرنامه سایت

captcha 

همه حقوق نزد وبگاه معرفی استاد ایلیا «میم» رام الله محفوظ است © 2016.