توطئههای دو زمانه
به روایت ال یاسین (شاگردان ایلیا میم)
همان سال اولی که آموزشهای عمومی استاد در تهران شروع شد یعنی حدوداً سال ۱۳۷۵، مدت کوتاهی بعد از آغاز دورهها، چند نفری که انگشت شمار هم بودند در جلسات حاضر میشدند که برای ما خیلی مشکوک به نظر میرسیدند. نوع سؤالاتی که آنها از استاد میپرسیدند، شک برانگیز بود. انگار میخواستند ایشان را وادار کنند که حساسیتهای دینی و اجتماعی را نادیده بگیرند و مثلاً بعضی از مسلمات دینی را انکار کنند. سؤالات نسبتاً ماهرانه و در شرایط حساسیت برانگیز و به صورتی تنش زا پرسیده میشد و زمینهای از فشار را برای پاسخ دهنده به همراه داشت. درخواستهایی که گاه و بیگاه این چند نفر مطرح میکردند، مشکوک بود. مثلاً درخواست میکردند با حکومت برخورد کنیم. اما این درخواست ارتباطی با تعلیمات استاد نداشت. تعلیمات در بارهٔ عشق الهی، ایمان به خدا، حضور خدا، تسلیم الهی، نور خدا و نجات و هدایت بود اما مثلاً بعد از پایان جلسه، یکدفعه یکی از آنها میگفت که ما برای رودررویی با حکومت آمادگی کامل داریم و ما این را به نمایندگی از دوستانمان میگوییم. اما آنها جمع خاصی نبودند. کمتر از بیست نفر بودند که حضور خود را در جلسات مختلف تقسیم کرده بودند.
یکی از آنها یک بار جدولی رمزی را بعنوان وسیلهای برای تماس مخفیانه افراد با همدیگر پیشنهاد داد. طراحی این وسیلهٔ پیچیده کار یک متخصص در امور امنیتی میتوانست باشد. یکی از اینها یک بار در بارهٔ این سوال کرد که آیا مسیح (ع) پشت سر امام زمان (ع) نماز میخواند؟ آنهم در فضایی تحریک آمیز و در حضور چند نفر مسیحی و برای محکومیت آنها.
ما مدتی این افراد را بطور نامحسوس زیر نظر داشتیم و متوجه شدیم که برنامهٔ منظم و ویژگیهای رفتاری مشخصی دارند. آنها یک برنامهٔ تخریب غیرآشکار را داشتند. ما بعد از مطالعهٔ دقیق و کامل و چند ماههٔ این افراد و با توجه به شواهدی که جمع کردیم مطمئن شدیم که آنها برنامههای زیرکانه و موذیانهای را برای تخریب عملی و اجرایی استاد و جمعیت، دنبال میکنند. موضوع را همراه با شواهد آن به ایلیا اطلاع دادیم. ایشان گفتند فرصت خوبی است، بگذارید کارشان را بکنند و شما هم کارتان را بکنید.
ما کار خود را در این میدانستیم که بر برنامههای آنها اشراف داشته باشیم و شواهد را جمعآوری کنیم. حتی فیلمهای این افراد را از بقیه جدا کردیم. نامه هایشان را از آرشیو نامهها خارج کردیم...
اینها در نامههای خود، استاد را با عبارات مشابهی خطاب قرار میدادند که در بین ال یاسین معمول نبود. خطابهای آنها به شخص استاد، کلمات حساسیت برانگیز دینی و اسلامی بود. مثلاً مینوشتند حضرت ولیالله الاعظم، بقیه الله، آیت الله العظمی، مجاهد بزرگ، قطب الاقطاب، فرزند رسول الله (ص)، ولی امر... در حالی که استاد علناً گفته بود که او به معنای مصطلح مذهبی نیست، پیشوای مذهبی نیست، به مسائل شرعی و مذهبی وارد نمیشود، قطب هیچ فرقهای نیست و هکذا، و این نوع تأکیدات را ایشان بارها از طریق بیانیهها و در جلسات مختلف و بویژه از طریق جلسات عمومی اعلام میکردند.
گزارشهای مستند مردمی هر روز ارسال میشد که در آنها اخباری مبنی بر مشاهدات افراد از پدیدههای فوق العاده و عجیب بود. همچنین گزارشهایی در بارهٔ رؤیاهایی که مردم از اقشار مختلف، در ارتباط با استاد دیده بودند. ما گزارشهای ارسالی این افراد را هم جدا کردیم و وقتی با مرجع مربوطه که مراحل متعدد، پیچیده و نسبتاً دشواری را برای تأیید یا عدم تأیید این گزارشات طی میکرد، هماهنگ کردیم، دیدیم که گزارشهای ارسالی این افراد، کاملاً ساختگی و غیرواقعی است. مثلاً آنها نوشته بودند که ما هفتهٔ قبل با استاد در یکی از کوههای شمال بودیم و از ایشان کارهای خارق العادهای دیدیم و شرح آن کارها را نوشته بودند. اما ما خبر داشتیم که اینها هرگز هیچ ارتباط نزدیکی با ایشان نداشتند و استاد با آنها همراه نمیشدند. خوابهایی که نوشته بودند دربارهٔ استاد دیدهاند از نظر واحد بررسی رؤیاها، غیرواقعی و ساختگی بود چون با مؤلفههای آنها که گمان میکنم چهل و هشت مؤلفهٔ ارزیابی بود، نمیخواند. احتمال دادیم که نقشهٔ آنها در این زاویه آن باشد که اینها میخواهند بروند و برعلیه استاد شهادت دهند یا به تخریب ایشان بپردازند و مثلاً با این نامه نگاریها بگویند که خود ما هم گزارش نوشتهایم و اینها دروغ یا تحت شرایط خاصی بوده است. به همین دلیل از آن زمان، ضد این توطئه را تدبیر کردیم و آماده نگه داشتیم تا در زمان لازم استفاده شود. گزارشهای این چند نفر شاید (به نقل از مسئول امور مستندسازی) حدود یک دویست و شصتم گزارشهای ارسالی بود.
برای ما محرز شده بود که ا ز هر ۲۶۰ گزارش مربوط به اخبار مکتوم و رؤیاها، حداقل یک مورد آن غیرواقعی است. اما دوستان ما در بخش مستندسازی و ثبت وقایع و رؤیاها ارقام دیگری داشتند. آنها اعتقاد داشتند در هر سی گزارش اخبار مکتوم، یک گزارش اشتباه یا ساختگی وجود دارد. آنها راه حل نسبتاً سخت و بسیار مفصلی را برای تأیید یا عدم تأیید یک گزارش طی میکردند و گاهی برای تأیید یک گزارش، یکی دو سال وقت لازم میشد.
در همان زمان یکی از دوستان به ما هشدار داد که مراقب «توهم توطئه» باشید و به دلیل جایگاهی که ما برای ایشان قائل بودیم این تذکر را جدی گرفتیم و دوباره و با خوش بینی بیشتری همه چیز را مرور کردیم اما دوباره به همان نتیجهٔ قطعی رسیدیم: اینها دائماً و بصورت برنامه ریزی شده و منسجم قصد داشتند ضرباتی سنگین و تخریب کننده را به استاد، تعلیمات ایشان و کل جمعیت وارد کنند. از راههای مختلفی وارد میشدند. در ماجرای کوی دانشگاه میخواستند ال یاسین را وارد معرکه کنند اما موفق نشدند. اولین باری که با استاد برخورد شد یکی از آنها پیشنهاد خودکشی برای رفع تهدید از استاد را مطرح کرد که خیلی زود مردود شد.
«اگر شنیدید که منافقی در حال دفاع از حق است باور نکنید زیرا هیچ حقی موافق منافقان نیست و هیچ منافقی به واقع حامی حق نیست. اگر منافق را در راستی و درستی دیدید بدانید که حقهای در کار است و بزودی بازی وارونه خواهد شد.»
ایلیا «میم»
ما متوجه شدیم که دو نفر از این افراد، مراکزی را به نام استاد راهاندازی کردهاند و در آن آموزشهای بدعت آمیز و ناهماهنگی را که اختلافات زیادی با تعلیمات استاد داشت ارائه میدهند. آنها به چند نفر از خانمها پیشنهاد ارتباط جنسی داده بودند و دو نفر از آنها که زن بودند، یکی شان همین مسئله را با سه نفر از آقایان مطرح کرده بود. بهترین کاری که ما میتوانستیم بکنیم مستندسازی و جمعآوری شواهد و مدارک کارهایی بود که آنها در حال انجامش بودند. آمادگی ما و قدرت مقابلهٔ ما با جریانهای موذیانهٔ تفرقه و توطئه کاملاً از گذشته بیشتر شده بود.
مهمترین روشی که اینها میخواستند برای تخریب و ضربه زدن بکار ببرند تحریف و جعل واقعیت بود. بیشتر کارهایی که میکردند، به شکلی بر پایهٔ تحریف بود و به تحریف و جعل ختم میشد.
بعد از چند سال متوجه شدیم که بیشتر این افراد با یکی از دستگاههای ... در ارتباط مستقیم هستند و برنامههای آنها، طراحی شخصی شان نبوده بلکه برنامههایی با سابقهٔ طولانی بوده است. آنها آمدند تا ضربات سنگین خود را وارد و کل این جنبش خلاق را مضمحل کنند. میخواستند در قالب شاگردان و نزدیکان استاد ظاهر شوند و با تکیه بر جعل و تحریف، همه چیز را زیر سؤال ببرند. میخواستند جمعیت را به آشوبگر تبدیل و از این طریق آن را نابود کنند اما موفق نشدند. خواستند همه چیز را در زمانی که دستگاه... به آنها اشاره میدهد با شهادت دروغ و تحریفها بی اعتبار کنند و ما هم که بر این توطئه دوزمانه و چندزمانه آگاه بودیم تلاش کردیم تا با جمعآوری مستندات و شواهدی که بتواند به یک روشنگری جهانی در بارهٔ تحریف و دروغ و جعل بینجامد، خود را آماده نگه داریم. در سالهای اخیر ما متوجه شدیم که این افراد در بعضی از جریانات بزرگ معنوی حضور مشکوکی دارند و لازم دیدیم که دوستان خود را باخبر کنیم.
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول
نظر دهید