ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

خطا
  • JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 266
Category بیانیه‌ها و مکاتبات خواندن 4215 دفعه

نامه سرگشاده

بسم الله الرحمن الرحیم
درود و سلام بر ملت ظلم ستیز و عدالت پیشه ایران
درود و سلام بر همه ملتهای عدالت خواه جهان
و درود و سلام همه مردم جهان بر حاکمان دادگستر

استاد فتاح معروف به ایلیا «میم» بعد از سالها تهدید و فشار توسط یکی از نهادهای مرموز امنیتی با عنوان اداره ضد ادیان و فِرَق، معروف به اداره ضد ادیان در تاریخ ۷/۳/۱۳۸۶ دستگیر و به یکی از سلولهای ویژهٔ زندان ۲۰۹ اوین منتقل شد. به گفته اداره ضد ادیان دستگیری ایلیا «میم» بنابر نظر و تصمیم تعدادی از شخصیتهای برجستهٔ مذهبی صورت گرفت زیرا طی سالهای گذشته، به دلیل مقاومت و حمایت گستردهٔ طرفداران، دستگاه امنیتی قادر به تصمیم گیری دربارهٔ دستگیری ایشان نبود. اما بعد از شروع تهاجم رسانه‌ای که فلش پیکان آن از طریق اداره ضد ادیان و با واسطه‌هایی، در یک روزنامهٔ افراطی ظاهر شد و بعد از اوج گرفتن این تهاجم روانی درزمستان سال ۱۳۸۵، بالاخره چند ماه بعد و به گفته اداره ضد ادیان، پس از تصمیم گیری در شورایی متشکل از برخی از عالی ترین مقامات مذهبی و روحانیون، قرار بر این شد که استاد ایلیا «میم» در زمان مناسب و بدون اطلاع شاگردان و پیروان دستگیر شود. برخی از اتهامات گفته و ناگفتهٔ  ایلیا، عبارت بودند از بدعت گذاری در دین، مسیحیت گرایی وتبلیغ مسیح. اشاعهٔ پلورالیزم و تکثرگرایی معنوی، توطئه بر علیه نظام اسلامی، استحالهٔ دینی ازطریق تلاش برای پیوند دین اسلام، مسیحیت و یهود، گسترش لیبرالیزم معنوی و اسلام آمریکایی و برخی اتهامات متعارف که در این گونه موارد مطرح می‌شود، مانند: توهین به مقدسات، تبلیغ بر علیه نظام و اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق راه‌اندازی تشکیلات سرّی و مخفیانه و فرقه سازی (ایلیائیسم).
اما در واقع جرم او یک چیز است: مخالفت با اسلام خشونت طلب، مخالفت با دینداری خشن و القاعدهٔ فرهنگی؛ همان القاعده‌ای که پلیدترین چهره را از اسلام و قرآن به جهان نشان داد، اشاعهٔ آزادی معنوی و معنویت آزاد؛ مخالفت با قرائت دینی منجمد و جمود آور؛ و تفسیر قرآن با دیدگاهی متفاوت؛ طی پنج ماه گذشته اخبار موثق زیادی از زندان دژخیمان فرهنگی که مسئولیت آن بعهدهٔ اداره ضد ادیان است به گوشمان رسیده است. ایلیا در همهٔ این ماهها تحت شدیدترین فشارهاو شکنجه‌های روحی و روانی برای انکار گذشته، انکار حقایق و انکار کارهای بزرگی که طی پانزده سال گذشته توسط او و حرکت او به وجود آمده، قرار دارد. به توصیهٔ استاد پیروان او ماهها سکوت کردند و در خاموشی به تفکر و تأمل پرداختند تا بلکه مسئولین مربوطه، خود به القاعدهٔ فرهنگی و طالبان مذهبی ایران پاسخ دهند؛ همان طالبانی که قتل‌های زنجیره‌ای و وقایع کوی دانشگاه را بوجود آوردند... اما ماهها گذشت و از واکنش مسئولین خبری نشد. این بی واکنشی به دلیل توجیهات جعلی و تحریفات و سندسازی‌ها و مونتاژهایی بود که اداره ضد ادیان بر علیه استاد و پیروان او تهیه کرده بودند و بصورت خبرنامه‌ها و بولتن‌های ویژه به مسئولین ارائه می‌دادند. بنابراین از امروز ما خود تصمیم گرفتیم تا متناسب با شرایط روز، به میدان بیاییم. بیش از چند ماه است که بزرگترین اندیشه‌های زندگی بخش و عصارهٔ افکار و کلام بزرگان در مسلخ تفتیش گران عقیده و قصابان اندیشه و آزادی و معنویت است. و ما در پاسخ به همهٔ این ظلم‌ها ازامروز تلاش می‌کنیم تا حقایق را فریادوار برای همهٔ جهانیان آشکار کنیم.

ایلیا «میم» از سن شانزده سالگی برآیند تحقیقات، تفکرات و مشاهدات خود را در ارتباط باجنبه‌های باطن گرایی و علوم باطنی در قرآن و کلام خداوند و بنابراین تفسیر معناگرا و باطن محور از کلام خدا، در سطح محدودی از شاگردان عملاً آشکار نمود. این تعالیم عملی و نظری تا سالها بعد در همین سطح محدود جریان داشت تا اینکه در سن ۲۳ سالگی اولین دورهٔ عمومی سخنرانی‌های استاد ایلیا «میم» در تهران آغاز شد و با استقبال فوق العاده و گسترده مردم و بویژه جوانان، دانشجویان و اصحاب قلم و فرهنگ و فکر، مواجه گردید. استقبال از سخنرانی‌های استاد به حدی بود که بعد از مدت کوتاهی هیچ یک از سالنهای سخنرانی موجود در تهران گنجایش پذیرش همهٔ حاضران را نداشت. به همین دلیل جلسات سخنرانی در زمانهای مختلف از طریق فیلم یا نوار صوتی تکرار می‌شد. طی سالهای بعد و به دلیل اعمال محدودیتهای همه‌جانبه و فشارهای مختلف اداره ضد ادیان، جلسات سخنرانی کمتر برگزار می‌شد. هر چند روز حملهٔ جدیدی از طرف القاعدهٔ فرهنگی و طالبان مذهبی که پیوسته خواستار کنترل کامل حوزه‌های دین و فرهنگ برای انواع استفاده‌های ابزاری می‌باشند، صورت می‌گرفت. تا اینکه در یکی از جلسات سخنرانی در استادیوم شهید شیرودی تهران، برای اولین بار تهاجم فیزیکی و آشکاری بر علیه استاد انجام شد که به دلیل موضع گیری و دفاع قدرتمند مردم، نقشهٔ دستگیری استاد در این روز با شکست مواجه گردید. بعد از این اتفاق حجم تهاجم و موج ترور شخصیتی و اجتماعی استاد ایلیا «میم» شکل جدیدی به خود گرفت و با شدت بیشتری در خبرنامه‌های خشونت طلب و طالبانی ظاهر شد. طبق خبر رسمی خبرگزاری فارس، چهار نهاد بزرگ امنیتی و فرهنگی مأمور برخورد با استاد ایلیا«میم»، طرفداران او و کلیه جریانهای معنوی شدند. ساخت برنامه‌های تلویزیونی و القاء پیام‌های انحرافی به مردم، ساخت برنامه‌هایی نظیر میزگردهای فرهنگی و بررسی معنویت جدید، انتشار اخبار دروغ در بارهٔ استاد در رسانه‌ها، نسبتهایی مانند مسیحای جدید، حلقهٔ بعدی اشو راجنیش و کریشنا مورتی، پیامبر غیرمذهبیان و بی دینان، مبلغ  معنویت منهای شریعت، عامل امریکا و استکبار جهانی و مبلغ مبارزه منفی، جادوگر قرن بیست و یکم، ماهاتما ایلیا، گاندی ثانی، لوترکینگ، دست نشاندهٔ غرب، ملحد، مرتد، بدعت گذار، فاسد، لیدر فرهنگی آمریکا، شیاد و کلاهبردار، مبلغ تنوع گرایی و کثرت گرایی معنوی، دین جدیدی به نام ایلیا ئیزم، مردی که زنها و مردها و کودکان و پیران را افسون می‌کند و دین شان را از آنها می‌گیرد؛ فاسد کنندهٔ اسلام و الفاظ تحریک کنندهٔ دیگر، واژه‌هایی بودند که ظاهراً از طرف منابع مستقل اما در واقع از یک نهاد برآیندی که نمایندهٔ چهار نهاد بزرگ فرهنگی و امنیتی به نام اختصاری ادارهٔ  ادیان بود سرچشمه می‌گرفت. در همین زمان یکی از روزنامه‌های بسیار افراطی (احتمالاً بدون اطلاع مدیر مسئول) طی چند نوشته در حملات بسیار تندی (از طرف عوامل اداره ضد ادیان) به استاد ایلیا سایر مسئولان قضایی و امنیتی را برای برخورد با استاد فراخوان کرد. در آخرین نوشته‌های این نشریه از تشکیل شعبه‌ای ویژه برای رسیدگی به این موضوع خبر داده شد و از مردم دعوت شد که برای هرگونه شکایت از استاد ایلیا «میم» به شعبهٔ مربوطه مراجعه کنند اما بعد از گذشت ماهها، از مراجعهٔ شاکیان واقعی به دادگاه خبری نبود بنابراین پرونده بدون شاکی و طرح شکایت بسته شد. در همین زمان قرار شد جلسهٔ سخنرانی استاد در استادیوم صدهزار نفری آزادی برگزار شود که با مخالفت قاطع نهادهای امنیتی مواجه گردید. برخورد با تعدادی از پیروان استاد و اخراج شاگردان استاد از ادارات دولتی و نیمه دولتی به تدریج آغاز شد. اکثر نشریاتی که توسط شاگردان نزدیک استاد و زیر نظر ایشان اداره می‌شدند یا توقیف شدند یا با مشکلات و محدودیتهای جدید روبرو شدند. نشریه هنر زندگی متعالی، نشریه حرکت دهندگان، نشریه هنرهای زیستن، و نشریه علوم باطنی دریک چشم به هم زدن تعطیل شدند. جرم نشریات این بود: تحریریه‌ها و نویسندگان این نشریات از شاگردان ایلیا هستند و نشریات زیر نظر او فعالیت می‌کنند. دیگر نشریاتی هم که در ارتباط با استاد فعالیت داشتند با محدودیت‌های جدید و فوق العاده‌ای مواجه شدند. نشریاتی مانند تفکر متعالی، اخبار کودکانه و علم موفقیت و سایر موسسات انتشاراتی، فرهنگی و هنری نیز با محدودیتهای غیرمعمول روبرو شدند که عدم فعالیت آنها عملاً اجتناب ناپذیر می‌شد.
کتاب تعالیم حق که جمع‌آوری قسمتهایی از سخنرانی‌های استاد در سن ۲۳ سالگی (یازده سال پیش) بود به همراه کتابهای همسرشان (رویای راستین، رویای راهستین، باغبان الهی و ...) از اکثر کتابفروشی‌ها جمع‌آوری و توقیف شد. بعضی از فروشندگان ازتهدیدات مأمورانی ناشناس برای فروش این کتابها سخن می‌گفتند و دیگر حاضر به فروش آن  نبودند.
اکثر NGOهایی که توسط شاگردان استاد اداره می‌شدند، NGOهایی در زمینه امور فرهنگی، تفکری، هنری، تحقیقات، خیریه، محیط زیست و غیره نیز با موانع لاینحل یا توقیف روبرو شدند. این روش نیز کارگر نشد و مدتی بعد، احضار علنی برخی از نزدیکان استاد به ادارهٔ ادیان و تلاش برای اعتراف گرفتن بر علیه استاد شکل شتابنده‌ای به خود گرفت. برخی ازمنازل بدون ارائه هیچ مدرک و حکم قضایی، تفتیش شد تا شاید مدرکی بر علیه استاد فراهم شود. همهٔ آثاری که به نحوی با تعالیم استاد ارتباط داشتند یا توسط شاگردان ایشان تألیف شده بودند، با جواب منفی اداره ضد ادیان که اینک  در جایگاه وزارت ارشاد عمل می‌کرد، روبرو شدند.
ظاهراً اداره ضد ادیان بهترین راه حل برخورد با این حقیقت را در بکارگیری ناجوانمردانه ترین و غیرانسانی ترین روش‌های ترور شخصیتی و تخریب همه‌جانبه چهره فردی و اجتماعی ایلیا کشف می‌کند. دروغ ترین، ناجوانمردانه ترین و سیاه ترین حقه‌ها در جهت تخریب شخصیت استاد و ترور روانی او در سطح پیروان، در اینترنت و دیگر رسانه‌ها قوی تر و پرحجم تر می‌شود. این روش، قدیمی ترین حقه منافقان بر علیه بزرگان، در طول تاریخ بوده است. در قرآن، تاریخ و کتب مقدس چنین نمونه‌هایی به وفور یافت می‌شود. و آنها بزرگترین مکر خویش را به کار بردند و مکر آنها نزد خدا (هیچ) است.
تهمتهای دروغ و مشکوکی دربارهٔ اشوراجنیش، کریشنا مورتی، سای بابا، دالایی لاما و گاندی در بعضی از محافل مطرح شد اما حلقهٔ بعدی تهمتها با همان محتوا و همان مختصات ولی با شدتی بیشتر متوجه استاد ایلیا «میم» بود. طی یک مقاله کشف می‌شد که مارتین لوترکینگ مسیحیت را با یک گرفتاری ابدی روبرو ساخت یا گاندی گذشته‌ای سیاه داشته و دارای افکاری التقاطی بوده است یا دالایی لاما عامل آمریکا برای مقابله با چین و گسترش معنویت چینی در جهان است بعد بصورت یک اشاره به منظور تردیدزایی در ذهن فردی به نام ایلیا در ایران اشاره می‌شد. انتشار این نوع متون در بعضی وبلاگ‌ها و سایتها زمینه سازی برای تهمتهای بعدی شمرده می‌شد. دراین موج او بعنوان فردی ضددین، ضد آداب و سنن، مدعی خدایی و کفر و مبلغ مبارزهٔ منفی معرفی شد.
مجموعه جوسازی‌ها، سم پاشی‌ها و تبلیغات سراسر دروغ اداره ضد ادیان و جعل‌ها و اغفالگری‌های آنان که خود را برآیند چهار نهاد بزرگ امنیتی و فرهنگی معرفی می‌کردند، باعث شد که جلادان فرهنگی و کماندوهای القاعده‌ای در تاریخ ۷/۳/۱۳۸۶ با یورش مغول وار به منزل استاد و به یغما بردن آثار ایشان، او را در حالی که کودک دوساله اش را در آغوش داشت دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند. بر او زنجیر زدند و او را به قصابخانه اندیشه‌ها و قتلگاه آزادی بردند.
از همان روزاول از جانب استاد این پیام از ۲۰۹ به گوش ما رسید :«برخوردی نکنید. در سکوت به تحلیل و تفکر بپردازید .» مدتی بعد، چند تن دیگر ازشاگردان استاد به بهانه‌های مختلف دستگیر شدند. عنوان اولیهٔ همهٔ این اتهامات «توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام اسلامی و اقدام بر ضد امنیت ملی» بود و تنها قسمت دوم عناوین کمی با هم فرق می‌کرد. اخبار مربوط به شکنجه‌ها و فشارهای جسمی و روحی استاد روز به روز و ازطرق مختلف بیشتر و بیشتر به گوش می‌رسید. فشارهای فوق العاده و دور از باور برای ضبط فیلم اعترافات ساختگی و انکار حقایق، تا به این وسیله حبس و اعدام شاگردان منتفی شود. خونریزی‌ها از ناحیه گوش و بینی، ادرار خونی، تزریقات مشکوک، تهوع‌های رو به ازدیاد و استفراغ خونی، جزئی از گزارش‌های هر روزه‌ای بود که از طریق برخی از زندانیان امنیتی به بیرون از زندان راه می‌یافت. همچنین در این خبرها آمده بود که برخی از عالی ترین مقامات مذهبی خواستار ضبط فیلم و صدا از استاد شده‌اند و ماموران اداره ضد ادیان نیز در احضار شاگردان استاد بر این موضوع صحه می‌گذاشتند. مقارن با این اخبار در بیرون از زندان اوین بدترین و بی سابقه ترین تبلیغات منفی و ناجوانمردانه ترین روشهای تخریب شخصیت و ترور روانی از طرف  ادارهٔ ادیان شدت گرفته بود. اقدام همزمان از طریق سایتهای اینترنتی، وبلاگها و مطبوعات. محدودهٔ تخریب دیگر فقط شامل استاد نبود. انواع دروغ‌ها و تهمت‌ها در قالب مسائل شخصی، خصوصی و خانوادگی به استاد و بعضی از شاگردان و همسر وی روز به روز بیشتر می‌شد. انواع مسائل بسیار خصوصی، شخصی و خانوادگی افراد، طی احضار آنان به اداره ضد ادیان، طرح می‌شد. به احضارشدگان  اطلاعات متناقض و شتابزده‌ای داده می‌شد. مأموران احضارکننده خبر از حکم اعدام به دلیل داشتن اعتقادات غیراسلامی دادند. در جلسات احضار انواع نسبتهای دروغ به استاد داده می‌شد و از احضارشدگان درخواست می‌شد تا این مطالب را در سطح پیروان و در سطح جامعه مطرح کنند. آنها می‌گفتند که حتی در صورت آزادی موقت، حکومت به استاد اجازهٔ سخنرانی نمی‌دهد. او نباید بنویسد و یا با مردم حرف بزند، حق ارتباط داشتن با شاگردانش را ندارد و حق خروج از کشور را هم نخواهد داشت. به تدریج تهدید بر افشای مسائل خانوادگی افراد، و یا تهدید به دستگیری و زندان، بعنوان اهرمی برای فشار آوردن به شاگردان استاد  جهت اعتراف سازی و سندسازی در راستای محکوم کردن ایلیا به امری عادی تبدیل شد. انگار قرار بود تهاجم از حیطه افراد به ترور شخصیتی خانواده‌ها هم سرایت کند غافل از آنکه پاسخ هر سلام، علیک است.
ترور شخصیت استاد از طریق جاعلانه ترین و حقه بازانه ترین بولتن‌های ویژه برای برخی از مقامات که مخالف این برخورد بودند، آخرین درها (نمایندگان مجلس، مقامات عالی قوه قضائیه و...) را نیز بروی شاگردان و پیروان استاد بست. اداره ضد ادیان طی یک اطلاع رسانی شتابزده و ناشی از وحشتِ آشکار شدن حقایق و بر ملا شدن خطاها و جرایم ماموران خود، از بعضی از مسئولین خواست با شاگردان استاد ملاقات نکنند. البته پیش از زندان و در زمان آزادی هم، ملاقات با استاد گناهی بسیار بزرگتر شمرده می‌شد چون ممکن بود حتی افراد شاخص در سحر کلام و قدرت فهم و شعور  او قرار گیرند. در محافل مختلف امنیتی و فر هنگی استاد ایلیا«میم» بر اثر تبلیغات و تزریقات اداره ضد ادیان بعنوان خطرناک ترین و جنجالی ترین پدیدهٔ اجتماعی معرفی می‌شد؛ کسی که به هر قیمتی باید بی اعتبار و بی آبرو شود تا نفوذ و جذابیت خود را برای مردم و جوانان از دست دهد. آنطورکه بعضی از مسئولین گفتند، استاد فردی بسیار خطرناک برای اسلام و نظام اسلامی معرفی شده بود با تهمتهای عجیب و متعدد.
احضار شاگردان به اداره ضد ادیان شدت گرفت. در این احضارها (که در موقع لزوم گزارشات مکتوب آن منتشر خواهد شد) تلاش می‌شد که با استفاده از انواع روش‌های شستشوی مغزی، جنگ روانی و ترور شخصیتی، ارتباط و علاقهٔ افراد نسبت به استاد قطع شود و چهره‌ای دروغین و جعلی از ایشان ارائه گردد. در همین زمان، حرکت دیگری در میان برخی از پیروان استاد شروع شد. حرکتی بامحور واکنش آینه‌ای به اداره ضد ادیان، به این ترتیب که هر کاری که با ما بکنید همان کار را با شما انجام می‌دهیم. مقابله به مثل با منافقان و ظالمان. بنابراین حرکتی در دفاع و حمایت همه‌جانبه از استاد ایلیا «میم» آغازشد که روز به روز در حال افزایش است. و نوشتن این متن کوتاه خود یکی از قدم‌های روشنگرانه و افشاگرانه بر علیه منافقان مسلمان نما و القاعدهٔ فرهنگی است که بر عرصه‌های بسیاری از اندیشه و معنویت و فرهنگ سرزمین ما چنگ انداخته است. از چند ماه پیش اخباری از بخش ویژه ۲۰۹ به گوش می‌رسد که استاد تحت انواعی از فشارها و شکنجه‌های جدید قرار دارد تا آنطور که گفته شده، به درخواست جمعی از عالی ترین مقامات مذهبی فیلمی از استاد تهیه شود که ایشان در آن به محکوم کردن خود بپردازد. ظاهراً این خود محکوم سازی بعنوان یکی از شرایط عدم برخورد شدید اداره ضد ادیان با پیروان و شاگردان استاد و جلوگیری از حبس سنگین و اعدام بعضی از نزدیکان ایشان ذکر شده است. تاکنون گزارش تائید شده‌ای از اجرای قطعی چنین طرح جنایتکارانه و ضد بشری به دست ما نرسیده است اما به دلیل انطباق آن با عملکرد بی رحم ترین و ضد انسانی ترین پلیس مخفی‌های تاریخ یعنی گشتاپو و در زمان امروز، شباهت آن به عملکرد تروریست‌های القاعده در عراق که هنر آنها در سر بریدن و شکنجه در جلوی دوربین است و مهم تر از همه اینکه چنین طرح‌هایی به نام اسلام و قرآن و حکومت اسلامی انجام می‌شود، در صورت تائید این گزارش که می‌تواند برای همه جهان تکان دهنده باشد، پیروان استاد انصراف خود را از هم دینی با القاعده فرهنگی و تفتیش گران اداره ضد ادیان رسماً و آشکارا اعلام خواهند کرد. در صورت ظلم و ستم و خفقان بیشتر و بسته شدن همهٔ راهها، ما مرگ را بر زندگی ذلت بار ترجیح داده و در اعتراض به این ظلم و ستم جنون آمیز... در تاریخ ۱۱/۶/۸۶ قطعاتی از یک فیلم ساختگی به همراه اصل فیلم، بعنوان حرکتی افشاگرانه، از طرف یکی از دست اندکاران تهیه این فیلم به بیرون از محفل اداره ضد ادیان راه پیدا کرد که با واکنش متقابل بعضی از شاگردان روبرو بود. آنها نیز همین کار را با بعضی از افراد مورد احترام اداره ضد ادیان انجام دادند (که ذره‌ای منتشر شد و خروار آن هرگز انتشار نیافت) و به همین دلیل این موج عملیات جعل و مونتاژ هم عقیم ماند. در فیلم مونتاژ شده توسط اداره ضد ادیان، ایلیا می‌گوید «من قصد تصرف حکومت و تصاحب نظام اسلامی را داشته‌ام...» بعد فیلم قطع می‌شود و جمله‌ای دیگر. در حالیکه اصل این فیلم در دسترس اعضاء مرکزی ال یاسین قرار دارد که در صورت لزوم در سطح شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود. جملهٔ کامل در فیلم اصلی اینطور است :«شما از من می‌خواهید که بگویم من قصد تصرف حکومت و تصاحب نظام اسلامی را داشته‌ام. نیت من ...» جمله «شما از من می‌خواهید که بگویم» حذف شده و فقط قسمت دوم آن آمده است بنابراین نقل قول به اصل قول تبدیل شده. بعد از اطلاع اداره ادیان از وجود اصل این فیلم در خارج از زندان، بکارگیری حقهٔ مونتاژ نیز که بسیار پیشرفته تر از محصول کار اراذل و اوباش تهیه شده بود، موقتاً متوقف شد. در حال حاضر نزدیک به چهل اثر از استاد رام الله که برگردان سخنرانی‌های اوست توقیف شده است. تنها اثر منتشر شده مربوط به سخنرانی‌های ۲۳ سالگی (مربوط به یازده سال پیش) استاد می‌باشد (به زودی دیگر آثار استاد نیز منتشر خواهد شد). در کنار این آثار، بیش از دویست پروژه تحقیقاتی که مستقیماً یا با واسطه توسط ایلیا «میم» برنامه ریزی و راهبرد شده است نیز در توقیف قصابان اندیشه و فرهنگ و معنویت قرار دارد. نویسندگان، سخنرانان، محققان و مدرسانی که همگی مستقیم یا غیرمستقیم توسط استاد آموزش دیده‌اند، عملاً قادر به بروز توانمندی‌ها و قابلیتهای خویش نیستند زیرا اجازه برگزاری هیچ گونه جلسه‌ای به آنها داده نمی‌شود. صرفاً به جرم‌آنکه این سخنرانان و مدرسان توسط استاد یا زیر نظر ایشان آموزش دیده‌اند و به هر شکل منتسب به او می‌باشند. ماموران و مسئولان اداره ضد ادیان مدتهاست که عدم مراجعه و مکاتبه با مسئولین و مراکز داخلی و خارجی را شرط آزادی فوری استاد ایلیا «میم» و بسته شدن کامل پرونده امنیتی وی اعلام کرده‌اند. علی رغم این درخواست موذیانه و مشکوک، امروز ما، جمعیت ال یاسین، بزرگترین جمعیت فرهنگی و معنوی ایران، خواسته مان از کلیه این مراجع، آن است که به ظلم‌ها، بی عدالتی‌ها، دروغ‌ها، جعل‌ها، به تفتیش عقاید و اسارت معلم محبوب ما پایان دهند.

  جمعی از شاگردان و دوستداران استاد ایلیا «میم» رام الله

آخرین ویرایش در شنبه, 09 فروردين 1393 ساعت 21:12

نظر دهید

0

ما 99 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

FacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksLinkedin

عضویت در خبرنامه سایت

captcha 

همه حقوق نزد وبگاه معرفی استاد ایلیا «میم» رام الله محفوظ است © 2016.