دیدگاه منتقدان و بدبینان
در مقابل نتایج و مشاهدات مثبت، نظریات متضادی وجود دارد که حاکی از موضع گیریهای منفی طیف های خاصی از مردم میباشد. این اظهارنظرها عمدتاً بصورت بسیار بدبینانه بیان شده اند. دشمنان ایلیا بارها سعی کرده اند به هر صورت ممکن و با توسل به دروغها، تهمتها، جوسازیها، جعلیّات و شایعه سازی و تبلیغ مسموم او را تخریب و ترور معنوی کنند. آشنایی چنین گویندگان بدبینی با او عمدتاً در حد شنیده های آنها است. اشخاصی که تلاش کرده اند که او را زیر سؤال ببرند به قشرهای مختلفی وابسته بوده اند و انتقادات آنها عموماً تکرار مطالبی از این دست بوده است که او مرتد و کافر است و آموزشهای او کفرآمیز و بر خلاف شریعت است. یا اینکه او ساحر و جادوگر است و دارای قدرتهای شیطانی است. بعضی از این معترضان هم گفتهاند که او یکی از اعضاء سلسله یوگیهای شرقی مانند سایبابا و راماکریشنا است و همان نقشه ها را دنبال میکند. ضدیت با دین، حمایت از افراد مطرود و محکوم، خودپرستی، ادعای الوهیت، عدم رعایت سنتها، سحر و جادوگری، مخالفت با تمدن و مدنیت، آشوبگری و سعی در ایجاد بینظمی و بر هم زدن قراردادهای اجتماعی و تلاش برای بی اعتباری قوانین از جمله انتقادات دیگری است که به او وارد شده است. انتقادکنندگان او از دسته های مختلفی بودهاند. مذهبیهای متعصب، روشنفکران لائیک که مخالف دین و منکر الهیات میباشند، اشخاص بدبین و شکاک نسبت به حقایق باطنی، خانواده و آشنایان قبلی، اشخاص سیاست زده، مدافعان دو آتشه سنتها و آداب و رسوم اجتماعی و رؤسای بعضی از فرقه های مذهبی.
از آنجا که موضوع تحریک به محکومیت برای همه پیروان او اتفاق نیفتاده است و تنها برای اشخاصی با ویژگیهای مشخص اتفاق افتاده شاید بتوان دلایلی مانند تلاش برای جداسازی اهل از نااهل را علت اصلی این نوع رفتار دانست...
«کسانی که رفتنی اند می روند و آنها که ماندنی اند، می مانند.
آنکه رفتنی است در آزمونها پایدار نمی ماند و خودباختگی و فراموشی بر او چیره می شود. اگر رفتنی ها را مدتی دور نگهداری می روند در حالیکه ماندنی ها اگر تا پایان زندگیشان دور بمانند که اینطور نیست، باز هم دور نمی شوند. رفتنی ها با راندن و دفع کردن رانده می شوند لکن ماندنی ها را اگر برانی، بیشتر جذب میشوند. اگر اوضاع بر وفق مراد عهدشکنان نباشد، می گریزند و اگر در هیجان زدگی قرار گیرند، فرار میکنند و برای عهدشکنی خود به دلیل تراشی و خودتوجیهی متوسل می شوند.
اما وفاداران در شرایط سخت، وفادارترند. به هنگام تحریک و تزلزل، محکم ترند. اگر اوضاع آنطور که می خواهند نباشد، اهل صبر و انتظارند و از خودگذشتگی شان آشکار خواهد شد...
و فاداران جدانشدنی اند حتی اگر خود را از همه چیز محروم شده بیابند و چنین کسانی وصل شدنی اند. اینها به ... وارد میشوند، سکنی می گزینند و در آن جذب میشوند. گذشت زمان آنها را خسته و فرسوده و متزلزل نمی کند بلکه محکمتر و قویتر و مشتاق تر میکند زیرا با گذشت زمان به مقصود نهایی نزدیکتر شده اند...»
نظر دهید