ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

Category مقالات خواندن 5743 دفعه

جلوه‌هایی از انرژی حیاتی، پرانا

 

انرژی حیاتی، جنبه نادیدنی هستی است که جهان را شکل می‌دهد و همه چیز را به جنبش درمی‌آورد. این انرژی قابل دیدن و لمس کردن نیست، اما مانند هوایی که تنفس می‌کنیم ما را دربرگرفته و موجب ایجاد توازن در روح، روان و جسم ما می‌شود. انرژی حیاتی به اشکال مختلف ظهور می‌کند و همه جامدات و موجودات جهان فیزیک و پدپده‌های روحی و روانی را شامل می‌گردد. هرچه انرژی حیاتی متراکم‌تر شود، به ماده و جهان فیزیک نزدیک‌تر است و هرچه رقیق‌تر باشد به تجلیات روح.
مذاهب، مکاتب، فرهنگ‌ها و نژادها همواره از وجود این انرژی آگاه بوده و آن را به اسامی مختلفی نامیده‌اند. مسیحیان آن را «ایت» می‌نامند که در همه‌جا نافذ و سیال است و کاهنان پُلی‌زیری و هاوایی آن‌را «مانا» می‌خوانند. نزد صوفیان این نیرو به «برکت» شناخته می‌شود.  از طرفی پژوهش‌گران روسی این انرژی را به نام «پلاسمای حیاتی» می‌شناسند. همچنین «نومیا» به گفتة پاراسلوس، «انرژی حیاتی و کیهانی» به گفتة برونلر، نام‌هایی است که به انرژی حیاتی اطلاق شده است. همة این اسامی اشاره به انرژی مادر و بنیادین هستی دارند که همه چیز را شکل داده و در همه چیز نفوذ می‌کند. در شماره‌های پیش به انرژی ارگن به گفته ویلهم رایش و نیروی ادیک کشف رایشن باخ پرداختیم، در این شماره نیز به جلوه‌ای دیگر از انرژی حیاتی، درالفبای باطنی هندوها یعنی «پرانا» می‌پردازیم:
در مناطق مختلف، مطالب زیادی با تعابیر و کلمات بومی و فرهنگ خاص محل، در مورد نیروی حیاتی وجود دارد. تقریبا تمام روش‌های باطنی، بسیاری از روش‌های درمانی، ورزش‌های رزمی، تانترا، به نوعی با نیروی حیاتی در ارتباط مستقیم قرار دارند. در بعضی از این روش‌ها از لفظ پرانا استفاده می‌کنند، بعضی با تعابیر دیگری اشاره به همان مفهوم دارند(۱). تا مدت‌ها، مطالب زیادی در علوم تجربی در این‌باره وجود نداشت و از دید آنان، این مبحث یک نظریه یا باور قدیمی درنظر گرفته می‌شد. اما بررسی‌ها و تحقیقات اندیشمندان و متفکران و پیشرفت‌هایی که در زمینه‌های مختلف از جمله فراروان‌شناسی به عمل آمد، دیدگاه آنان را نیز تغییر داد. اکنون شواهد و مدارک عملی زیادی در تأیید آن از طرف کسانی که زمانی آن را نمی‌پذیرفتند، اقامه می‌شود.
پرانا در اصل یک لغت سانسکریت است که در الفبای باطنی هندوها اشاره به گوهر حیات، نیروی حیاتی و یا نیروی خلاقة درون دارد. روشن بینان، آن را به صورت ذراتی متحرک از جنس نور که منشأ حرکت و حیات و آگاهی در جهان مادی‌ست مشاهده و تعریف کرده‌اند. «پرانا، ماده را به حرکت و جنبش در می‌آورد. پرانا همان چیزی‌ست که به‌عنوان نیروی جاذبه و یا به‌عنوان خاصیت آهن‌ربایی تظاهر می‌یابد. پراناست که به‌عنوان جریانات عصبی یا به‌عنوان نیروی تفکر و اندیشه ظاهر می‌شود. از دید فلسفة یوگا، از تفکر و اندیشه گرفته تا پست‌ترین اعمال، همگی صرفا تجلی پراناست(۲)». 


تجلی پرانا
اعمال حیاتی و تمام اعمال فیزیولوژیک بدن یک موجود زنده توسط پرانا و پنج عنصر لطیف یا پنج هوا و در پنج حالت انجام می‌پذیرد. «پرانا نیرویی است که دم حیاتی را به جلو می‌برد و موجب دم برآوردن می‌شود. «آپانا»، نیرویی است که دم حیاتی را به سوی پایین هدایت می‌کند و موجب دم فرو بردن می‌شود. «ویانا» در ناحیه میان اتصال پرانا و آپانا قرار می‌گیرد و علت فعالیت‌هایی است که مستلزم نیروی بسیار است. «اودانا» نیز نیروی دیگری است که دم را به سوی بالا هدایت می‌کند و موجب خروج روح از بدن می‌شود و «سامانا» هم نیرویی است که شیرة خوراکی‌ها را به طرز مساوی میان اعضای بدن تقسیم می‌کند.
درک نیروی حیاتی یا پرانا به صورت مستقیم توسط حواس ظاهری مقدور نیست. از آنجایی که تمام اعمال حواس نیز توسط نیروی حیاتی انجام می‌پذیرد، بنابراین حواس ابزار مناسبی برای شناخت آن نیستند. شناخت نیروی حیاتی از طریق بررسی نشانه‌ها، کارکردها، اثرات و اعمالی که از طریق آن انجام می‌شود، امکان پذیراست. خیلی از افراد ممکن است تجاربی شخصی از پدیده‌های پرانا داشته باشند. اما ندانند که منشأ آنها پراناست. برخی نیز به صورت مستقیم‌تری از آن استفاده می‌کنند، بدون آن که دقیقاً از آن آگاه باشند.

کانال‌های عبور پرانا
کالبد فیزیکی، لایة بیرونی انسان است و همچون پوستة محافظی، وجود انسان را در برگرفته است. انسان علاوه بر بدن فیزیکی، دارای کالبدی لطیف است که به صورت هاله‌ای دور بدن شخص قرار دارد و به صورت گویی فروزان دیده می‌شود(۳)که آن را کالبد اختری یا کالبد «پرانیک» می‌نامند. در درون کالبد اختری، روح قرار دارد که بسیار بسیار لطیف است و از آن به نام لایة «سرور بیکران(۴)» یاد می‌شود.
از آنجا که این کالبد فیزیکی و روح به دلیل تفاوت ماهیتی نمی‌توانند با هم در ارتباط مستقیم قرار گیرند، کالبد اختری به عنوان یک لایة میانی بین این دو عمل می‌کند و ارتباط این دو را ممکن می‌سازد. کالبد اختری که مانند غلافی بر روی روح قرار می‌گیرد، از سه لایة درونی تشکیل شده است. لایة اول قشر دم حیاتی یا پرانا، لایة دوم لایة نفس و حس مشترک(۵)، و لایة سوم قشر عقل(۶) است.
پرانا در کالبد اختری از درون کانال‌ها یا مجراهایی به نام «نادی» عبور می‌کند. به گفتة روشن بینان، ۷۲ هزار نادی در این کالبد وجود دارد. هنگامی‌که تمام نادی‌ها کاملاً باز باشند، پرانا به‌راحتی در تمام کالبد اختری جریان می‌یابد. در زمان‌های بسیار دور، کانال‌های انرژی در انسان‌ها کاملاً باز بوده‌اند و نیروی حیاتی به خوبی در آنها جریان داشته‌اند، به‌همین دلیل افراد نه تنها از نظر فیزیکی سالم محسوب می‌شدند، بلکه دارای توانمندی‌های خارق‌العاده‌ای بودند که در واقع جزء ویژگی‌های طبیعی انسان به شمار می‌رود.
هنگامی‌که تعدادی از این مجراها به هر دلیل بسته شود، عبور آزاد پرانا از آن‌ها مختل می‌شود. زمانی‌که نیروی حیاتی نتواند به‌راحتی در شخص به‌جریان درآید، طبیعتاً فعالیت مراکز حیاتی انرژی بدن بسیار کم و کالبد انرژی حیاتی آنها به تدریج از حالت طبیعی خود خارج می‌شود و افراد توانمندی‌هایشان را از دست می‌دهند. این نسبت به آنچه که انسان باید واقعاً باشد، حالتی مانند حالت خواب، انجماد یا شبه مرگ است. مشابه آن در طبیعت، خواب زمستانی بعضی موجودات است. آنها زنده‌اند، اما فعال نیستند. تمام دستگاه‌های بدن آنها از قبیل جریان خون و گوارش، در حالت حداقل فعالیت قرار دارد یا تقریباً هیچ فعالیتی ندارد. این همان اتفاقی بود که پیش آمد، در اثر گذر زمان و در اثر اعمال افراد، به تدریج اکثر نادی‌ها در بیشتر انسان‌ها بسته شدند.
برای احیای مجدد قابلیت‌های طبیعی، لازم است مجراهای انرژی باز شوند و دگرباره نیروی حیات در کانال‌های انرژی به جریان افتد. این کانال‌ها هم از طریق بعضی تمرینات و هم از طریق انجام اعمال متعالی (که در کتب الهی توصیه شده است) باز می‌شود. بدون باز شدن نادی‌ها، به جریان افتادن انرژی حیاتی به صورت کنترل نشده و شدید، می‌تواند خطرناک باشد. در اکثر موارد باز شدن مجراهای انرژی تنها به‌کمک معلم باطنی و با توصیه‌ها و تمرینات حساب‌شده او انجام‌پذیر است، اما گاه در مواردی دیده شده که با تمرینات شخصی و گاهی نیز به‌طور خودبه‌خود عمل باز شدن اتفاق می‌افتد. علت اصلی آن هرچه باشد، تغییرات زیادی در شخص به وجود می‌آورد و حاصل نهایی این سلسله تغییرات، رسیدن به حالت انسان کامل و یا تجربة تولد دوباره است و در نهایت شخص مجوز ورود به سرمنزل ازلی را به دست می‌آورد.
در بعضی از نظام‌های باطنی (از جمله یوگا و تانترا) به صورت مستقیم به موضوع نیروی حیاتی پرداخته و روش‌ها و تمریناتی هم برای فعال شدن و به جریان انداختن آن مطرح شده است. بعضی دیگر از نظام‌ها (از جمله باکتی) نیز به صورت غیرمستقیم به آن پرداخته‌اند. در این نظام‌ها، تأکید اصلی بر انواع روش‌های مراقبه، مانترا مدی‌تیشن، روش‌های گوناگون عبادت پروردگار، کسب راهنمایی از معلم الهی، خدمت عاشقانه، کمک به هم‌نوع و اعمالی از این دست است و به ظاهر هیچ اشاره‌ای به نیروی حیاتی دیده نمی‌شود. اما این اعمال خودبه‌خود موجب فعال کردن نیروی حیاتی می‌شوند. از طریق آن، مجراهای انرژی به‌سرعت پاک می‌شوند و مجدداً در فرد آنچه که باید باشد، احیا می‌شود.


جذب و ذخیره نیروی حیاتی پرانا
پرانا را می‌توان جذب و ذخیره کرد. ذخیره پرانا مانند پس‌انداز کردن آن است. بعضی عوامل موجب جذب بیشتر پرانا و بعضی عوامل موجب دفع آن می‌شود. ذخیرة پرانا خود موجب افزایش آن می‌شود. هنگامی که مقدار پرانا در کسی افزایش یابد، تأثیر مستقیمی بر روحیات و افکار و اعمال شخص می‌گذارد و شخص، توانمندی‌های خارق‌العاده‌ای از جنس قدرت‌های فیزیکی و متافیزیکی از خود بروز می‌دهد.
افزایش نیروی حیاتی، تأثیرات ملموسی دارد که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم قابل مشاهده است. حوزة این تغییرات بسیار است و بیان تمام موارد آن مقدور نیست، اما برای نمونه و در حد اشاره چند مورد بیان می‌شود. به نسبت افزایش نیروی حیاتی، توان شخص نیز افزایش می‌یابد و شخص نهایتاً تبدیل به انسانی کامل می‌شود. هنگامی که این نیرو باز هم افزایش یابد، شخص به موجودی افسانه‌ای تبدیل و قابلیت‌های کیهانی و الهی از او صادر می‌گردد.
بعضی به‌طور طبیعی جاذب پرانا هستند و ذخیرة زیادی از آن را دارند. بعضی نیز دافع پرانا هستند و ذخیرة کمی از آن دارند. بعضی اعمال نیز موجب افزایش و حفظ پرانا و بعضی اعمال موجب کاهش آن می‌شود. تمریناتی نیز برای افزایش و ذخیرة پرانا وجود دارد.
ذخیرة انرژی پرانا نیازهای حیاتی شخص را کاهش می‌دهد. برای مثال، از نیاز شخص به آب و خوراک و خواب کاسته می‌شود. گزارش‌هایی از کسانی که قادر به ذخیره و افزایش میزان پرانا در خود بوده‌اند، ثبت شده است که برای مدت‌های طولانی بدون هوا و یا آب و غذا و خواب زندگی کرده‌اند.
پرانا را نه تنها از طریق تنفس، بلکه از طرق مختلفی از جمله آب یا غذا یا غیره می‌توان جذب کرد. گاه نیز می‌توان آن را مستقیماً از کیهان، کائنات یا آسمان به دست آورد. انجام اعمال هم‌سوی با ارادة الهی نیز موجب می‌شود که قدرت جذب شخص بالا برود. انسان و موجودات زنده دارای حداقلی از این نیرو برای زنده ماندن هستند. وقتی این نیرو افزایش می‌یابد، توانمندی‌های شخص نیز افزایش می‌یابد.
به طور طبیعی کسانی که این نیرو را در خود ذخیره کنند، یا سطح آن را افزایش دهند، از سلامت بسیار خوبی برخوردار می‌شوند. با توجه به این که نیروی حیاتی ارتباط مستقیمی با غدد مختلف بدن دارد، ارتباط این دو مستقیم است. با کاهش یکی، آن دیگری هم کاهش می‌یابد و با افزایش آن، دیگری نیز افزایش خواهد یافت. این نیرو که پالایش نیز می‌یابد، موجب تأمین سلامت و افزایش طول عمر شخص خواهد شد.

افزایش نیروی حیاتی و تأثیرات آن
پرانا به سه روش که شامل روش طبیعی (یا خود به خود)، اکتسابی (و از طریق تمرین) و دریافت از منبع بالاتر، افزایش می‌یابد. همان‌طور که گفته شد، افزایش میزان پرانا در شخص با هم‌سویی و هماهنگی با جهان و منشأ وحاکم آن یعنی خداوند ارتباط مستقیم دارد؛ بنابراین، هر چه میزان تسلیم و سرسپردگی شخص به نیروی الهی حاکم بر جهان بیشتر شود، از این نیرو بیشتر برخوردار می‌شود و اجازة استفاده از آن را نیز می‌یابد. به تعبیر کامل‌تر کسی که تسلیم ارادة خداوند است، بیشترین مقدار جذب را دارد. ارادة او ارادة خداوند است و ارادة خداوند، ارادة او؛ بنابراین، از تمام توانمندی‌های لازم برای پیشبرد اعمال هم‌سویی که انجام می‌دهد، برخورداراست.
برعکس، هنگامی که شخص از آن هماهنگی و تسلیم و همسویی دور شود، از این نیرو تهی می‌شود. این موضوع در شکل بیرونی به صورت کاهش موفقیت نمود پیدا می‌کند و در مواردی حتی سلامت او مختل می‌شود یا در موارد حاد آن، موجب بروز بیماری‌های سخت و حتی مرگ می‌گردد. در نظر بگیرید که شاخه‌ای از درخت جدا شود، برای او چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نیروی حیات بخش درخت را از دست می‌دهد و سرنوشت معلومی خواهد داشت(۸).
با افزایش پرانا، نیروی حیاتی و به تبع آن، خلاقیت، آگاهی و حضور شخص بسط می‌یابد. از نتایج دیگر آن، سرعت در تصمیم گیری، تفکر روشن، بدون پراکندگی، شرطی شدگی‌های معمول، افزایش صبر و محبت است. گاه شخص از توانمندی‌هایی بسیار فراتر از معمول برخوردار می‌شود. مثلاً با چشم‌های بسته قادر به دیدن است و می‌تواند چیزهایی را ببیند و بشنود که قبلا قادر به آن نبوده است. ارادة او به تحقق نزدیک می‌شود و در مواقعی حتی تحقق پیدا می‌کند. به طور کلی می‌توان دو تقسیم بندی کلی به دنبال این افزایش مطرح کرد: مادی و باطنی. افرادی که پرانای زیادی داشته باشند اما رویکردشان مادی باشد، آن را در حیطة مادی متجلی و صرف می‌کنند. آنان انسان‌های بسیار موفقی می‌شوند. افرادی که رویکردشان باطنی باشد آن را در حیطه‌های باطنی فعال و صرف می‌کنند. در آنان توانمندی‌های باطنی متجلی می‌شود. شکل‌هایی از این توانمندی‌ها عبارت‌اند از: افزایش قدرت اراده، حرکت بر روی آب، پرواز در هوا (شناوری و طی‌الاض)، شفابخشی، و در نوع بسیار پیشرفتة آن، تبدیل شخص به موجودی الهی یا خداگونه است که از قابلیت‌های بسیار بالایی برخوردار می‌گردد.
نیروی حیاتی پرانا هم‌چنین قابل انتقال به انسان، حیوان و گیاه و حتی جامدات است. به‌طور مثال وقتی به یک سنگ، نیروی حیاتی پرانا منتقل شود، سنگ، به اصطلاح شارژ می‌شود به طوری که با دستگاه‌های آشکار ساز، می‌توان این تغییر را مشاهده و ثبت کرد. همة افراد، کم و بیش تجربه‌ای از این موضوع دارند. وقتی با علاقه به عیادت بیماری می‌رویم، می‌بینیم که امواج و ارتعاشات مثبت ما بر او اثر می‌گذارد. در این حالت، چیزی منتقل شده است. آن چیز در واقع پراناست.
بعضی اشخاص به صورت آگاهانه و بعضی بدون خودآگاهی آن را به دیگری منتقل می‌کنند. در صورت انتقال به دیگری، اتفاقاتی در شخص دریافت کننده رخ می‌دهد. این اتفاقات بستگی به قدرت و قصد ارسال کنندة پرانا دارد. برای مثال اگر دریافت کننده بیمار باشد، ممکن است بیماری‌اش شفا بیابد و یا نیرویی مانند نیروی روشن بینی یا ... در دریافت کننده احیا شود.(۹) قصد منتقل کننده، نقش تعیین‌کننده‌ای در نوع تغییر دارد.

راه کمال انسان
در بسیاری از مکاتب باطنی، منظور از فعال‌سازی این  نیرو، عبور از این دنیا و رسیدن به هدف غایی آن (اقلیم الهی و حیات جاودان) بوده است. اما برای هر کسی این احتمال وجود دارد که پس از فعال‌سازی نیروی حیاتی خود در دام خودبینی (و نه خدابینی) بیفتد و از این نیرو برای خودنمایی و ... سوءاستفاده کند. از این‌رو اغلب مکاتب باطنی روش‌های فعال‌سازی نیروی حیاتی را صرفاً به شاگردان خاص و محرم خود و آن هم تحت شرایط معینی که گاه شامل تأیید محرمیت فرد در آزمون‌های متعدد و گرفتن تعهد و بستن عهد است،  آموزش می‌دهند.
«این نیروها و کرامات، میزان پیشرفت و محک آزمایشی است که به واسطة آن شخص تکامل و ترقی معنوی خویش را می‌آزماید و همواره کتب مقدس از نحوة به کار بستن نامشروع نیروهای شگرفی که امکان دارد صاحبان آنان را وسوسه بکند یا موجب انحراف و استفادة سو گردد، برحذر داشته‌اند، چه به مجرد این که شخص از این نیروها استفاده کرد، یا در موردی خاص از آنان استمداد طلبید، خویشتن را از امکان اکتساب نیروهای جدید ساقط می‌گرداند و چون منحرف شود، وی دیگر سالک راه آزادی و نجات نیست بلکه جادوگری بس توانا و متبحر است که صاحب نیروی افسون و جادوست. وانگهی نیروهایی که تا آنگاه معرف پیشرفت معنوی سالک بود، حال مبدل به موانعی می‌گردد که راه را برای آزادی و رستگاری و رسیدن به هدف نهایی ناهموار می‌سازد.»(۱۰)
بسیاری از انسان‌ها در این دنیای مادی، مانند برگ‌های خشکیده، تقریباً فاقد نیروی حیاتی هستند. با افزایش تدریجی نیروی حیاتی پرانا، شخص به تدریج زنده و فعال و از حالت مرده یا نیمه مرده خارج می‌شود. هنگامی که شخص به تمامی از نیروی حیات پر شود، خصوصیات آن نیرو را به صورت کامل به دست می‌آورد. در این جهان تنها احیای مجدد و بازگشت به اصل خود که همانا زندگی جاوید در حضور خداوند است اهمیت دارد. بقیه چیزهای دیگر، مقطعی و گذراست. این راه کمال انسان است.

 

منبع: نشریه علوم باطنی - شماره‌های ۴ و ۵

 

پی‌نوشت:
۱-برداشتی آزاد از کتاب تسخیر طبیعت درون نوشتة ویوکاناندا سوامی
۲- مانند نیروی «چی» در چی کنگ
۳-در کتاب‌های کارلوس کاستاندا انسان به صورت گوی نورانی توصیف می‌شود.
۴-آناندا
۵-منی یا manas
۶-ویگیانا (vijnana)
۷-تسخیر طبیعت درون ـ ویوکاناندا
۸-توجه: مثال بزنیم و ذهن شخص راهبرد کنیم که چطور شخص وقتی از خدا دور می‌شود هماهنگی درش از بین می‌رود و پرانا درش کم می‌شود. دو نوع خواننده داریم، این را از دیدگاه آ» توضیح بدهیم. فیزیولوژیک و آگاهی
۹-پرانا به پنج شکل وجود دارد (پرانا، آپانا، اودانا، سامانا، ویانا ـ در انتهای مقاله آمده است) ... این پنج پرانا در تعادل قرار دارند، نقطهٔ تعادل این پنج پرانا یا پنج هوا، درست در پشت گردن قرار دارد (این نقطه در بدن اتریک قرار دارد)
۱۰-قسمت داخل گیومه از کتاب ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، تالیف دکتر شایگان نقل شده است.

 

آخرین ویرایش در شنبه, 29 شهریور 1393 ساعت 16:42

نظر دهید

0